بدترین روزهای کاریم و بدترین روزهای زندگیم رو دارم تجربه می کنم.فشار کاری و مسئولیت هام خیلی زیاد شده و حقیقتا از عهده من خارج هست.با اینکه هر شب تا ۸ اضافه کار میمونم ولی نصف کارهام میمونه برای روز بعد و بعدتر و بعدتر و همینجور هر روز عقب میفتم.

با خودم عهد میبندم دیگه برای همچین کارای پرمسئولیتی که درآمدش هم اینقدر پایینه ، پاهام رو هم عسلویه نذارم.یک ماه دیگه استعفا میدم و میرم شیراز ادامه تحصیل میدم.البته هنوز کورسوی امیدی به نیروگاه قشم و نیروگاه اتمی بوشهر هست ولی به هر حال خداحافظ عسلویه


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها