احساس خیلی خوبی به شهر بندرعباس دارم.یه خورده گدا زیاد داره ولی در کل محیطش رو دوست دارم.مردم خوبی هم داره و رفتارشون با مهاجرین بدک نیست.دریاش هم خیلی قشنگه.دانشگاه آزادش هم که امروز رفتیم آزمون استخدامی دادیم قشنگ بود و بافت جالب بندری داشت.یه جورایی شهر زنده و پویایی هست.بدترین جای دنیا هم به نظر من عسلویه هست.هوای کثیف ، محیط زیست نابود ، مردم نه چندان خوب ، امکانات صفر و .!

کاش میشد همین قشم برام اوکی میشد و یه خورده از این هیایو و همهمه افراد فاصله میگرفتم.خیییلی دوست دارم منطقه آزاد زندگی و کار کنم.اونم توی قشم ، بزرگترین جزیره ایران.البته تا حالا نرفتم قشم ولی با توجه به عکس هایی که دیدم باید جای قشنگی باشه.از همین الان تبریک به اون ۸ نفر مهندس مکانیکی که قبول میشن.با اینکه خیلی بعید میدونم ولی آیا ممکنه منم یکی از این ۸ نفر باشم؟!!!!

البته فکر میکنم سه برابر ظرفیت به مصاحبه دعوت میشن یعنی ۲۴ نفر.سابقه شرکت نشون میده نتایج رو زیر یک ماه میزنن.میسپارمش به خودش.

از ظهر بعد از امتحان تا الان توی ترمینال بندرم.کلی خوابیدم ، کلی فیلم دیدم و کلی با گوشیم ور رفتم که زود بگذره و خدا رو شکر بد هم نگذشت.یک ساعت دیگه حرکت به سمت شیراز با رویال سفر بندرعباس.

الان بابام زنگ زد.ظاهرا خانم همسایه ماشینش خورده به جایی و کردنش تو پاچه من!!!!برم فردا دهنشون رو صاف کنم.همش زیر سر اون آدم پررویی هست که میاد آپارتمانمون رو تمیز میکنه.مطمئنم کار خودشه.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها